گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد نوزدهم
بخش هفتم: سوره ي ق




اشاره
یادآوري معاد و دلایل آن سرنوشت عبرتآموز اقوام گذشته آفرینش جهان و زوجیّت گیاهان ص:
صفحه 93 از 125
293
اول: سیماي سورهي ق
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداي گسترده مهرِ مهرورز
کلیات
در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرود آمد و داراي 45 آیه، 375 واژه و 1494 حرف است. این سوره (بعد از « ق» سورهي
سورهي مرسلات و قبل از سورهي بلد) سی و سومین سوره در ترتیب نزول و پنجاهمین سوره در چینش کنونی قرآن است. نامهاي
آمده « ق» آن است که در آیهي اول آن حرف مقطعهي « ق» سبب نامگذاري این سوره به .« باسِقات » و « ق» : این سوره عبارتانداز
به معناي چیزهاي بلند و مرتفع آمده، بدین نام نامیده شده است. در مورد « باسقات » است و از آن جا که در آیهي 10 آن واژهي
فضیلت این سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله روایت شده که هرکس سورهي ق را بخواند، خدا مشکلات مرگ را بر او
تذکر: از آن جا که در این سوره از مسایل مربوط به مرگ و قیامت سخن گفته شده است، هر کسی آن را «1» . آسان میسازد
بخواند و در آن تدبّر و مفاهیمش را در زندگی خویش جاري کند، میتواند از مشکلات مرگ و جهان دیگر رهایی یابد.
اهداف
عبارت است از یادآوري معاد ودلایل آن. ص: 294 « ق» هدف اساسی سورهي
مطالب
.2 ؛( مهمترین مطالبی که در این سوره آمده است عبارتاند از: الف) عقاید: 1. اشاره به پدیدههاي آفرینش خدا (در آیات 6 و 7
3. استدلال برمعاد از طریق مثالهاي ملموس، مثل زنده شدن زمین با ؛(29 - بیان حالات مردم درقیامت و سخنان آنها (در آیات 21
5. اوصاف بهشت و ؛( 4. بیان حوادث تکان دهندهي پایان جهان و آغاز جهان دیگر (در آیات 20 و 42 ؛(11 - باران (در آیات 9
2. دعوت به صبر در برابر سخنان ؛( 35 ). ب) اخلاق: 1. دعوت به ذکر و توجه به خدا (در آیات 39 و 40 - دوزخ (در آیات 30
2. اشاره به سرنوشت دردناك قوم ؛( مشرکان (در آیهي 38 ). ج) داستانها: 1. اشاره به سرنوشت دردناك قوم فرعون (در آیهي 13
4. اشاره به سرنوشت دردناك قوم شعیب ؛( 3. اشاره به سرنوشت دردناك قوم لوط (در آیهي 137 ؛( عاد و ثمود (در آیات 12 و 13
6. اشارهاي به سرنوشت قوم نوح (در آیهي 12 ). ه) مطالب فرعی: ؛( 5. اشارهاي به سرنوشت قوم تُبّع (در آیهي 14 ؛( (در آیهي 14
3. اشاره به زوجیّت ؛( 2. اشاره به عظمت قرآن (در آیات 1 و 45 ؛( 1. اشاره به خلقت انسان تا مرگ و پس از آن (در آیهي 16
5. محافظت دایمی انسان و سخنان او توسط ؛( 4. خدا از رگ قلب به انسان نزدیکتر است (در آیهي 16 ؛( گیاهان (در آیهي 7
6. خلقت آسمانها و زمین در شش روز (در آیهي 38 ). *** ص: 295 ؛( ملائکه (در آیات 17 و 18
دوم: محتواي سورهي ق
اشاره
صفحه 94 از 125
با بیان حروف مقطعه و سوگند به قرآن، به تعجب کافران از جنس پیامبر صلی الله « ق» خداي متعال در آیات اول و دوم سورهي
علیه و آله اشاره میکند و میفرماید: 1 و 2. ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِیدِ* بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُنذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ
قاف. سوگند به قرآن با عظمت (که نبوّت تو و معاد حق است)!* بلکه تعجب کردند که (پیامبري) هشدارگر از میان آنان به
این چیز شگفتآوري است! نکتهها و اشارهها: 1. در مورد حروف مقطعهي قرآن در اوایل » : سراغشان آمد؛ و کافران گفتند
سورههاي بقره، آل عمران و ... مطالبی بیان شد که این حروف اسراري بین خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله، یا اشاره به نام خدا
اشاره به قادر و قیوم) و یا اشاره به آن است که قرآن از همین حروف معمولی ساخته شده است، پس اگر میتوانید همانند « ق» (مثلًا
که در اینجا اشاره به کتاب آسمانی مسلمانان است «1» به معناي کتاب خواندنی یا کتاب جمع شده است « قرآن » . آن را بیاورید. 2
به معناي با عظمت و شرافت بیپایان است. ص: 296 آري، قرآن ظاهري زیبا و « مجید » و واژهي
محتوایی بلند و عظیم و دستوراتی عالی و برنامههایی آموزنده و حیاتبخش دارد. 3. در این آیات به قرآن مجید سوگند یاد شده
سوگند خدا به چیزي، دلیل بر عظمت آن چیز و موجب توجه بیشتر مردم به آن و نشانهي تأکید «1» . که پیامبر و رستاخیز حق است
بر مطلب است، و گرنه خدا راستگوست و نیازي به سوگند ندارد. 4. در این آیات به بهانهجویی و ایراد کافران در برابر پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله اشاره میکند که بارها با تعجب میگفتند: این چیز عجیبی است که پیامبري از جنس بشر باشد و مانند ما
از این سخنان کافران استفاده میشود که آنان دلیلی براي «2» ؟ بخورد وبنوشد. چرا خدا پیامبري از جنس فرشتگان براي ما نفرستاد
انکار نبوت نداشتند و فقط آن را عجیب میشمردند. البته اینها بهانه بود، و گرنه روشن است که پیامبر انسانها باید از جنس انسان
باشد تا بتواند الگوي آنان شود و نیازها و مشکلات بشر را درك و مردم را راهنمایی کند. آموزهها و پیامها: 1. قرآن از همین
حروف معمولی ساخته شده است (ولی معجزهاي بیهماورد است). 2. قرآن کتابی با عظمت و مهم است که خدا بدان سوگند یاد
میکند. 3. کافران در برابر رهبران الهی بهانهجویی میکنند و اظهار شگفتی میکنند. 4. پیامبر و رهبر الهی باید از جنس مردمش
به بهانهجویی کافران در مورد « ق» باشد. *** ص: 297 قرآن کریم در آیات سوم تا پنجم سورهي
5. ءَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ* قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ - رستاخیز و مشوش گویی آنان پاسخ میدهد و میفرماید: 3
وَعِندَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ* بَلْ کَ ذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ آیا هنگامی که مردیم و خاك شدیم (باز هم زنده میشویم)؟
به یقین، میدانیم آنچه را که زمین از (بدن) آنان میکاهد در حالی که نزد ما کتابی حفظ کننده (ي *«! این بازگشتی بعید است
حساب همه چیز) است.* بلکه هنگامی که حق به سراغشان آمد، دروغ انگاشتند؛ پس آنان در کاري آشفتهاند. نکتهها و اشارهها:
1. مشرکان براي انکار معاد دلیل نداشتند و فقط استبعاد میکردند و بازگشت مجدد در رستاخیز را بعید میشمردند؛ به این بیان که
ذرات بدن انسان پراکنده و گم میشود و قابل جمع کردن و زندگی مجدد نیست. 2. خداي متعال به استبعاد کافران در مورد معاد
از دو طریق پاسخ میدهد: الف) به علم بیکران الهی در مورد کاهش ذرات بدن انسان در زمین و نیز ثبت همهي امور در علم الهی
اشاره میکند؛ یعنی خدا که علم به همهي این امور دارد میتواند آن ذرات را جمع آوري کند و این چیز بعیدي نیست. ب) کافران
چون منکر حقاند، فکرشان مشوّش میشود و پراکنده و ضد و نقیض سخن میگویند وگرنه معاد و دلایل آن روشن است و زنده
اشاره شده که همان لوح محفوظ یا علم الهی « کتاب نگهدارنده » شدن موجودات را هر روز در طبیعت میبینند. 3. در این آیات به
«1» . است که حساب همهي امور در آن جا ثبت و ضبط است و چیزي در آن محو یا گم نمیشود
4. کافران در اثر مخالفت با حق گرفتار پراکنده گویی و تشویش فکري میشوند؛ یعنی چنانچه انسان از حق جدا شود به ص: 298
باطلها روي میآورد؛ زیرا سخن حق و راست یکی است اما سخنان باطل و دروغ زیادند و باطل گرایان هر بار سخنی میگویند و
گرفتار اشتباه و پراکندهگویی و ضد و نقیض گویی میشوند؛ براي مثال، گاهی پیامبر صلی الله علیه و آله را ساحر، گاهی مجنون و
گاهی شاعر میخوانند. آموزهها و پیامها: 1. کافران دلیلی براي انکار معاد ندارند، بلکه بهانهجویی و استبعاد میکنند. 2. توجه به
صفحه 95 از 125
علم بیکران الهی، مسألهي امکان معاد را حلّ میکند. 3. خدا حساب همه چیز را دارد و همهي امور شما ثبت میشود. 4. تکذیب
با بیان نشانههاي قدرت خدا در « ق» حق، فکر و گفتار انسان را مشوّش میکند. *** قرآن کریم در آیات ششم تا هشتم سورهي
8. أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَی السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا - طبیعت و کیهان، پاسخی دیگر به منکران معاد میدهد و میفرماید: 6
مِن فُرُوجٍ* وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ* تَبْصِرَةً وَذِکْرَي لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ و آیا به سوي آسمانی
که بر فرازشان است نظر نکردهاند که چگونه آن را ساختیم و آن را (باستارگان) بیاراستیم، در حالی که در آن هیچ شکافی
نیست؟!* و زمین را گسترانیدیم و در آن [کوههاي استواري افکندیم، و از هر نوع [گیاه زیبا در آن رویاندیم،* تا بینش و یادآوري
1. در آیات پیشین براي هر بندهي بازگشت کننده (به سوي خدا) باشد. نکتهها و اشارهها: ص: 299
سخنان منکران معاد حکایت شد که فقط امکان معاد را عجیب و بعید میشمردند. در این آیات دلیلی براي ردّ استبعاد آنان آمده
است؛ یعنی با بیان نشانههاي قدرت خدا در آفرینش آسمان و طبیعت به کافران گوشزد میکند که خدا توانایی آفرینش مجدد
همان نگاه همراه با تفکر و تأمّل است که از ظواهر این امور بگذرد و « نظر کردن به آسمان و زمین » شما را دارد. 2. مقصود از
در اصل به معناي جهت بالاست و در قرآن به معانی متعددي « آسمان » . انسان را با قدرت آفریدگار آسمان و طبیعت آشنا سازد. 3
به کار میرود؛ از جمله به معناي جوّ زمین و محل ستارگان و سیارات، که در این جا ممکن است به معناي جوّ زمین باشد که
و اگر شکاف داشت شهاب سنگها و اشعههاي زیانبخش کیهانی از آن عبور میکردند و به «1» همچون سقف محفوظی است
و یا به معناي محل ستارگان است که نقص و عیب ندارد و بدون ستون دیدنی و کاملًا منظم ونظاممند «2» . زمین آسیب میرساندند
آفریده شده است. 4. مقصود از گسترش زمین، یا مسطح شدن زمین وکم شدن گودالها و درههاست، به طوري که زمین را قابل
سکونت ساخت و یا اشاره به خارج شدن تدریجی سطح زمین از آب و گستردهتر شدن خشکی ها. 5. کوهها یکی از نشانههاي
قدرت خدا هستند. کوههایی که همچون میخ بر کرهي زمین فرورفته و همچون زرهی شبکهوار اطراف آن را فراگرفتهاند، به طوري
که هم فشارهاي داخلی زمین را خنثی میسازند، هم پوستهي زمین را در برابر نیروي جاذبه و دافعهي کرات آسمانی حفظ میکنند
و هم از اضطراب و زلزلههاي مداوم جلوگیري میکنند. 6. در اینآیه به گسترش زمین و کوههاي آن با همدیگر اشاره شده است،
ص: 300 تا نشان دهد که نه زمین کاملًا کوهستانی و سنگلاخ است و نه چنان مسطح و گسترده که
گاهی به معناي فردي « زوج » . هیچ پستی و بلندياي نداشته باشد، بلکه ترکیبی از این دوست که براي زندگی کاملًا مناسب است. 7
است و در اینجا ممکن است به هریک از این دو معنا باشد، ولی اگر به معناي « نوع » است که براي آن قرینه است و گاهی به معناي
زوج باشد، اشاره به زوجیّت گیاهان است. 8. در این آیات نشانههاي قدرت خدا در آسمان و زمین را مایهي بصیرت، بینایی،
بیداري و تذکر بندگان خدا معرفی میکند؛ البته بندگانی که قصد بازگشت به سوي خدا را دارند، یعنی افرادي که حاضرند در این
نشانهها تفکر کنند و از قدرت خدا به امکان معاد پی ببرند، نه کافران لجوجی که درِ تفکر را به روي خود میبندند. آموزهها و
پیامها: 1. با مطالعات کیهانشناسی، خداشناسی و معادشناسیِ خود را تقویت کنید. 2. زیبایی و بیعیب بودن و آفرینش آسمان
. نشانهي قدرت آفریدگار آن است. 3. با مطالعات زمینشناسی و گیاهشناسی، خداشناسی و معادشناسی خود را کامل کنید. 4
رویش گیاهان جفت و زیبا، نشانهي قدرت خدا بر رستاخیز مجدد است. 5. بندگی و قصد بازگشت به سوي خدا، زمینهساز بیداري
و بصیرت انسان است. 6. کیهانشناسی، زمینشناسی و گیاهشناسی، از عوامل بیداري انسان است (و او را با خدا و معاد آشناتر
با اشاره به زنده شدن « ق» ص: 301 قرآن کریم در آیات نهم تا یازدهم سورهي *** «1» .( میکند
11 . وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً مُبَارَکاً فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِ یدِ* - طبیعت، پاسخ دیگري به منکران معاد میدهد و میفرماید: 9
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِ یدٌ* رِزْقاً لِلْعِبَادِ وَأَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَ ذلِکَ الْخُرُوجُ و از آسمان، آبی پربرکت فرو فرستادیم، پس به
وسیلهي آن بوستانها و دانههاي دروکردنی رویاندیم،* و درخت خرماي بلند که برایش شکوفههاي لایه لایه است؛* تا (رزق و
صفحه 96 از 125
روزي) براي بندگان باشد و به وسیلهي آن (باران) سرزمین مرده را زنده کردیم. بیرون آمدن (مردگان از گور نیز) همینگونه
است. نکتهها و اشارهها: 1. کافران منکر معاد دلیلی براي انکار خود نداشتند، بلکه فقط امکان معاد را بعید و عجیب میشمردند. در
این آیات با بیان نمونه هایی از رستاخیز گیاهان و زمین، به کافران یادآور میشود که به این نمونهها نگاه کنید، زنده شدن مردگان
نیز اینگونه است و چیز عجیب و بعیدي نیست، بلکه رستاخیز مردگان چیزي است که هر سال درطبیعت میبینید ولی بدان توجه
2. خدایی که قدرت دارد که از آسمان آبی پر برکت فروفرستد که به وسیلهي آن باغها و گیاهان مختلف به وجود «1» . ندارید
آورد و خدایی که میتواند زمین مرده را زنده و سرسبز سازد، میتواند انسانهاي مرده را نیز مجدداً زنده گرداند و رستاخیز را
برپاکند. آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در طبیعت خداشناس و معادشناس شوید. 2. رویش گیاهان و زنده شدن زمین مرده، از
شواهد رستاخیز در طبیعت است. 3. به زنده شدن طبیعت بنگرید تا امکان معاد را دریابید. *** ص:
با یادآوري تکذیبگري اقوام سرکش تاریخ، به پیامبر اسلام صلی الله « ق» 302 قرآن کریم در آیات دوازدهم تا چهاردهم سورهي
14 . کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ* وَعَادٌ - علیه و آله دلداري و به مخالفان اسلام هشدار میدهد و میفرماید: 12
وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَیْکَۀِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ پیش از آنان، قوم نوح و اصحاب الرّس (: یاران چاه و
پرستندگان صنوبر) و (قوم) ثمود (پیامبرانشان را) تکذیب کردند،* و (نیز قوم) عاد و فرعون و برادران لوط،* و اهل ایکه (:
سرزمین پردرخت قوم شُعیب) و قوم تُبّع، همه (ي اینان) فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند؛ پس تهدید (عذاب من دربارهي آنان)
تحقق یافت! نکتهها و اشارهها: 1. این آیات از طرفی نوعی دلداري به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که اگر مشرکان مکه
بهانهجویی میکنند و معاد را انکار میکنند، ناراحت نباش که روش اقوام سرکش پیشین نیز همینگونه بوده است. و از طرف دیگر
این آیات هشداري به مشرکان مکه و مخالفان اسلام است که اقوام سرکش گذشته نیز راه تکذیب پیامبران را در پیش گرفتند ولی
گروهی بودند که در « اصحابُ الرّس » مجازات شدند (پس شما نیز در انتظار عذاب الهی باشید). 2. بسیاري از مفسران برآناند که
3. مقصود از «1» . سرزمین یمامه زندگی میکردند و پیامبري به نام حَنظَله داشتند که او را تکذیب کردند و در چاهی افکندند
برادران لوط، همان قوم همجنسباز لوط بودند که در قرآن ص: 303 مکرر از عذاب آنان یاد شده
همان قوم شعیب پیامبر بودند که در غیر شهر مدین در بیشهزاري زندگی میکردند و در قرآن مکرر « اصحاب الایکَه » .4 «1» . است
بود. این نام به خاطر آن بود که « تُبّع » گروهی از مردم یمن بودند که لقب پادشاهان آنان « قوم تُبّع » .5 «2» . از آنان یاد شده است
اشاره شده که برخی از « اسعد ابو کَرب » آنان از پادشاهان خود تبعیت میکردند. ظاهراً در قرآن به یکی از این پادشاهان تُبّع یعنی
6. چرا در این آیات «3» . مفسران میگویند او مردي مؤمن بود که به راه پیامبران الهی دعوت میکرد، ولی با او مخالفت کردند
بیان شده که این اقوام هشت گانه، پیامبران الهی را تکذیب کردند درحالی که هرکدام از آنان فقط پیامبر خود را تکذیب کردند؟
این تعبیر یا به خاطر آن است که تکذیب یکی از پیامبران مستلزم تکذیب همهي آنهاست، چون اهداف و محتواي دعوت همگی
یکسان است. و یا اشاره به آن دارد که همهي این اقوام با هم پیامبران را تکذیب کردهاند، هر چند هرکدام یک پیامبر را تکذیب
کردند. 7. اقوام هشت گانهاي که در این آیات از آنان یاد شده است در اثر تکذیب پیامبران گرفتار عذاب شدند و به وسیلهي
سیلاب، صاعقه، زلزله ومانند آن نابود شدند. آموزهها و پیامها: 1. به سرنوشت عذابآلود مخالفان پیامبران پیشین بنگرید و عبرت
بگیرید. 2. تکذیب رهبران الهی موجب عذاب است. 3. از مخالفت مخالفان اسلام نهراسید که تکذیبگري روش سرکشان تاریخ
است. *** ص: 304
دوست نزدیک تر از من به من است!
با اشاره به شکّاکیّت کافران در مورد معاد، دلیل دیگري براي امکان معاد میآورد و « ق» قرآن کریم در آیهي پانزدهم سورهي
صفحه 97 از 125
میفرماید: 15 . أَفَعَیِینَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِی لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِیدٍ و آیا ما از آفرینش نخستین واماندیم (تا از بازآفرینش رستاخیز
درمانده باشیم)؟! بلکه آنان در مورد آفرینش جدید در اشتباه هستند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به یکی از دلایل امکان معاد
اشاره شده است و آن این که اگر خدا قادر بر آفرینش نخست موجودات بود، پس قادر برآفرینش مجدد آنان نیز هست، چون هر
دو همانند یکدیگرند. 2. کافران تناقض گویی میکنند. آنان از طرفی از آفرینش نخست خدا و قدرت او آگاهی دارند و بدان
معترفاند و از طرف دیگر معاد و آفرینش مجدد موجودات را چیزي عجیب و باور نکردنی میشمردند. 3. منشأ انحراف و انکار
معاد توسط کافران همان اشتباه و شک آنان است، و گرنه آنان دلیلی براي انکار معاد ندارند، بلکه قدرت خدا در آفرینش نخستین
را دیدهاند و باوردارند. آموزهها و پیامها: 1. به قدرت خدا در آفرینش نخستین توجه کنید تا معادشناس شوید. 2. منشأ انکار معاد
به احاطهي علمی و نزدیکی خدا به انسان و نیز « ق» اشتباه و شکاکیّت است. *** قرآن کریم در آیات شانزدهم تا هیجدهم سورهي
18 . وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ - ثبت اعمال و گفتار او اشاره میکند و میفرماید: 16
الْوَرِیدِ* إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ* مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ص:
305 و به یقین، انسان را آفریدیم و آنچه را نفسش بدان وسوسه میکند میدانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم.* (یادکن)
هنگامی را که دو (فرشتهي) دریافت کننده که از (طرف) راست و از (طرف) چپ، در حالی که (در کمین) نشستهاند، (اعمال
انسان را) دریافت میدارند؛* (انسان) هیچ سخنی تلفّظ نمیکند، مگر آنکه نزد او (فرشتهاي) نگهبان آماده (يثبت) است. نکتهها
و اشارهها: 1. سه بخش اساسی وجود انسان از سه طریق اساسی کنترل میشود: الف) افکار درونی انسان به وسیلهي خدا کنترل
میشود. ب) اعمال انسان توسط دو فرشته نوشته میشود. ج) گفتار انسان که فرشتهاي مراقب و آماده آن را ثبت میکند. پس انسان
در اصل به معناي صداي « وسوسه » . باید مواظب باشد، چون از تمام جهات و از برون و درون تحت مراقبت و کنترل است. 2
و خدا از آنها نیز آگاه «1» زینتآلات و صداي مخفی است و در این جا به معناي افکار نامطلوبی است که از ذهن انسان میگذرد
به معناي رفتن به سراغ آب است و از آن جا که خون از این رگ وارد قلب یا وارد اعضاي « ورود » در اصل از « وَرید » . است. 3
که خدا از این «2» دیگر میشود، آن را ورید گویند و مقصود از آن رگ قلب یا رگ گردن و یا تمام رگهاي بدن انسان است
رگها به انسان نزدیک تراست. آري: دوست نزدیکتر از من به من است وین عجبتر که من از وي دورم! چه کنم باکه توان
4. خدا به انسان نزدیک است و این گفت که دوست درکنار من ومن مهجورم! (سعدي) ص: 306
نزدیکی به خاطر شدّت وابستگی ما به اوست. این نزدیکی به معناي مکان داشتن خدا نیست، همان طور که از امام علی علیه السلام
«1» . روایت شده که او با هر چیزي است بیآن که با آن مقارن (و مجاور) باشد، و با هر چیز مغایر است بیآن که از آن جدا باشد
گر در یمنی چو با منی پیش منی گر پیش منی چو بی منی در یمنی من با تو چنانم اي نگار یمنی خود در غلطم که من توام یا تو
منی (منسوب به ابو سعید ابوالخیر) 5. دو فرشتهي مأمور الهی در طرف راست و چپ انسان نشستهاند، البته نشستن فرشتگان کنایه از
7. در احادیث اسلامی آمده است که «2» . مراقبت و ملازمت آنان با انسان است؛ یعنی همیشه در کمین اعمال انسان نشستهاند
فرشتهي سمت راست نویسندهي کارهاي نیک است که هرکار را ده برابر مینویسد و فرشتهي سمت چپ نویسندهي کارهاي بد
این «3» . انسان است که نوشتن گناهان را تا هفت ساعت به تأخیر میاندازد و اگر انسان توبه نکرد، یک گناه براي او مینویسد
روایات نشان دهندهي لطف خدا بر انسانهاست. 8. در این آیه به اطلاع خدا از افکار انسان اشاره شده، اما به ثبت آنها تصریح
نشده است؛ چراکه فکر گناه، گناه نیست. ولی به ثبت اعمال انسان اشاره شده و در مورد ثبت گفتار انسان تأکید و تفسیر قرآن مهر
جلد نوزدهم، ص: 307 تصریح شده است و این نشان دهندهي نقش فوق العادهي سخنان انسان در زندگی است و بسیاري از
به معناي آماده است و بیشتر مفسران قرآن برآناند که « عتید » به معناي مراقب و « رقیب » . گناهان نیز مربوط به همین بخش است. 9
نام دو فرشتهاي است که در سمت راست و چپ انسان هستند و سخنان او را مینویسند و چیزي را فرو نمیگذارند. « رقیب و عتید »
صفحه 98 از 125
آموزهها و پیامها: 1. سازندهي شما از اسرار و افکار درونی شما نیز آگاه است (پس مراقب باشید). 2. خدا از شما به خودتان «1»
نزدیکتر است و همهي وجود شما با خداست (پس مراقب خود باشید). 3. فرشتگان از طرف راست و چپ در کمین اعمال شما
. هستند (پس مراقب اعمال خود باشید). 4. همهي سخنان شما ثبت میشود (پس مراقب گفتار خود باشید که حسابرسی دارد). 5
خودتان را تحت کنترل خدا و فرشتگان ببینید (و مراقب افکار و کردار خود باشید). *** قرآن کریم در آیات نوزدهم تا بیست و
به سکرات مرگ و اعلام رستاخیز و همراهان انسان در آن صحنه و غفلت از قیامت اشاره میکند و میفرماید: « ق» دوم سورهي
22 . وَجَ اءَتْ سَ کْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ* وَنُفِخَ فِی الصُّورِ ذلِکَ یَوْمُ الْوَعِیدِ* وَجَاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ -19
وَشَ هِیدٌ* لَقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَۀٍ مِنْ هذَا فَکَشَ فْنَا عَنکَ غِطَاءَكَ فَبَ َ ص رُكَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ ص: 308 و مستی
مرگ به حق میآید، (و به انسان گفته میشود:) این چیزي است که تو از آن میگریختی!* و در شیپور (رستاخیز) دمیده میشود؛
آن روزِ تهدید (عذاب) است!* و هر شخصی میآید در حالی که همراه او (فرشتهي) سوق دهنده و گواهی دهنده است.* (به او
گفته میشود:) به یقین، از این (رستاخیز) درغفلت بودي؛ پس پردهات را از (چشمان) تو برطرف کردیم و امروز دیدهات تیزبین
است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به سه مرحلهي اساسی اشاره شده است: الف) مرحلهي مرگ که با ناآرامی شدید انسان در
آن حالت همراه است. ب) مرحلهي اعلام رستاخیز و دمیدن در شیپور قیامت؛ ج) مرحلهي حضور انسان در صحنهي رستاخیز، به
مرگ، حالتی شبیه مستی است که براثر فرارسیدن مقدمات مرگ به صورت « سَ کرات » همراه گواه و سوق دهنده. 2. مقصود از
هیجان و اضطراب و ناآرامی شدید پدیدار میشود و گاهی برعقل او چیره میگردد. آري انسانی که زندگی دنیا را با تمام
تعلقاتش ترك میگوید و دید تازهاي پیدا میکند و حقایق جهان دیگر را آشکارا مشاهده میکند، وحشتی عظیم سراسر وجودش
و با آن که انسانها از آن میترسند و «1» را فرا میگیرد و مانند افراد مست میشود. 3. مرگ حقیقتی است که گریزي از آن نیست
فرار میکنند، به سراغ همه میآید، ولی حقیقت مرگ از نظر قرآن نابودي نیست، بلکه مرگ همچون پلی است که انسان را از دنیا
به آخرت عبور میدهد و فرشتگان در آن حالت روح انسان را به طور کامل میگیرند و از بدن جدا میسازند. آري؛ توجه به
حقانیّت مرگ هشداري بیدارگر براي انسان است که خود را براي آن آماده کند. 4. در حدیثی از امام سجاد علیه السلام روایت
شده که ص: 309 (مرگ) براي مؤمن همانند کندن لباس چرکین و پر از حشرات و گشودن غل و
زنجیرهاي سنگین و تبدیل آنها به فاخرترین لباسها و خشبوترین عطرها وراهوارترین مرکبها و مناسبترین منزلهاست. ولی
براي کافر، همانند کندن لباس فاخر و انتقال از منزلهاي مورد علاقه و تبدیل آن به چركترین و خشنترین لباسها و
به معناي دمیدن در شیپور است که مقصود اعلام مطلب « نَفْخ صُ ور » .5 «1» . وحشتناكترین منزلها و بزرگترین عذاب است
رستاخیز است. این اعلام دو بار صورت میگیرد: یکی در هنگام پایان جهان و مردن همهي موجودات و دوم در هنگام برپایی
رستاخیز و زنده شدن همهي موجودات و حضور در صحنهي رستاخیز. البته آیهي فوق به نفخ صور دوم اشاره دارد که همراه با
6. در این آیات به دو همراه انسان در رستاخیز اشاره شده است که «2» . تحقق وعدههاي عذاب الهی در صحنهي رستاخیز است
مفسران معتقدند که او « گواه » در مورد این «3» . یکی او را به سوي دادگاه عدل الهی سوق میدهد و دومی گواه اعمال اوست
فرشتهي گواه اعمال انسان است و در برخی احادیث آمده که مقصود پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که گواه اعمال امت
7. در رستاخیز به مجرمان یا همهي است. البته مانعی ندارد که هر دو مورد مقصود باشد. ص: 310
انسانها گفته میشود که امروز چشم شما تیزبین میشود و پردههاي غفلت کنار میرود و حقایق رستاخیز را میبینید. آري؛ انسان
در دنیا گرفتار هوسها، آرزوها، علاقهي به دنیا و اموال و مقام است؛ از این رو این امور وتعصب وجهل پردهاي برچشمان او
میاندازد که نمیتواند حقایق را ببیند، ولی در رستاخیز که این امور برطرف میشود، روز آشکار شدن اسرار و حقایق است و
به معناي آهن وشمشیر تیز و « حدید » . هرکس چشمی تیزبین پیدا میکند و بصیرت مییابد و حقایق و وعدههاي الهی را می بیند. 8
صفحه 99 از 125
در این جا کنایه از برندگی و تیزي است؛ یعنی افراد در قیامت چشم تیزبین مییابند و چشم دل و عقل آنها باز میشود و پردهها
آموزهها و پیامها: 1. مرگ سکرات و ناراحتی دارد. 2. مرگ حق است وگریزي از آن نیست. «1» . کنار میرود و حقایق را میبینند
3. رستاخیز روز تحقق وعدههاي عذاب است. 4. برپایی رستاخیز با اعلام عمومی است. 5. در دادگاه عدل الهی تنها نیستید بلکه
راننده و گواه دارید. 6. همراهان شما در رستاخیز مانع فرار و انکار شمایند. 7. غافلان در دنیا، در قیامت بیدار میشوند و حقایق را
میبینند. 8. خداست که میتواند پردهها را از جلوي چشم انسان بردارد تا بصیر و تیزبین شود و حقایق را ببیند. 9. تا دیر نشده از
خواب غفلت بیدار شوید و به فکر مرگ و رستاخیز باشید. *** ص: 311 قرآن کریم در آیات بیست
27 . وَقَالَ - به ویژگیهاي دوزخیان و فرافکنی آنان بر یکدیگر اشاره میکند و میفرماید: 23 « ق» و سوم تا بیست و هفتم سورهي
قَرِینُهُ هذَا مَا لَدَيَّ عَتِیدٌ* أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ* مَنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ مُعْتَدٍ مُرِیبٍ* الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِیَاهُ فِی الْعَذَابِ
این (نامهي اعمال) چیزي است که نزد » : الشَّدِیدِ* قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلکِن کَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ و (فرشتهي) همنشین او میگوید
به آن دو مأمور گفته میشود:) هر بسیار ناسپاسِ ستیزگر را در جهنّم افکنید؛* (همان) بسیار بازدارنده از نیکی، ) *«. من آماده است
که تجاوزگري تردیدگر است؛* (همان) کسی که معبود دیگري با خدا قرارداده؛ پس او را در عذاب شدید بیفکنید.* (شیطان:)
. نکتهها و اشارهها: 1 «. اي پروردگار ما! (من) او را به طغیان وا نداشتم، و لیکن (خودش) در گمراهی دوري بود » : همنشین او گوید
در این آیات به دو گفتوگو اشاره شده است: الف) گفتوگوي فرشتهي همراه انسان با اوکه نامهي اعمال نزد اوست. ب)
در آیهي « قرین » گفتوگوي شیطان همنشین انسان در دوزخ با او، که تقصیرها را به گردن خود انسان میافکند. 2. مقصود از
بیست و سوم، همان فرشتهاي است که در دنیا همراه انسان و مأمور ضبط اعمال اوست و در دادگاه عدل الهی گواهی میدهد و
در آیهي بیست و هفتم، همان شیطانِ « قرین » 3. مقصود از «1» . اکنون نیز اعلام میکند که نامهي اعمال انسان نزد من حاضر است
فریبکار است که در دنیا کافران را فریب میدهد و گمراه میکند و در رستاخیز ص: 312 میگوید:
من کسی را مجبور نکردهام که سرکشیکند بلکه خودشان راه گمراهی را پیمودهاند. آري؛ در قرآن کریم بارها به این سخن شیطان
از آیات فوق استفاده میشود که در دوزخ شیطان و کافران درگیري لفظی «1» . و بحث و جدال او با گناهکاران اشاره شده است
4. در این آیات به چند ویژگی دوزخیان اشاره شده است که با هم «2» . پیدا میکنند و تقصیرها را به گردن همدیگر میاندازند
دیگر رابطه دارند و به نوعی علت و معلول هستند: الف) در کفر و ناسپاسی اصرار میورزیدند؛ ب) افرادي متکبّر وخود پسند و
ستیزهگر بودند که این نتیجهي کفر آنان بود؛ ج) آنان مانع کارهاي خیر میشدند و این نتیجهي تکبّر آنان بود؛ د) دوزخیان به
حقوق دیگران و احکام الهی تجاوز میکردند و این حاصل مانع شدن از کارهاي نیک است. ه) آنان شکگرا بودند و دیگران را
نیز به تردید میانداختند، تا راه حق و خیر را نپویند. و) دوزخیان افرادي مشرك بودند. این انحراف عامل همهي بدبختیهاي آنان
بود که به فرزندان « ولید بن مُغیره » ، بود. 5. در برخی روایات آمده است که مقصود از منع کنندهي نیکیها و متجاوزگر شکگرا
البته روشن است که این روایت «3» «. هرکس از شما اسلام را بپذیرد، من تا زنده هستم به او کمکی نخواهم کرد » : برادرش گفت
یکی از مصادیق آیه را بیان میکند، ولی مفهوم آیه شامل همهي متجاوزانِ مانعِ کارهاي نیک در طول تاریخ میشود. تفسیر قرآن
مهر جلد نوزدهم، ص: 313 آموزهها و پیامها: 1. پروندهي انسان در رستاخیز آماده است. 2. ناسپاسی، ستیزهگري، جلوگیري از کار
نیک، تجاوزگري و تردیدآفرینی نکنید تا گرفتار عذاب نشوید. 3. ناسپاسی، ستیزهگري، منع کردن کارهاي نیک، تجاوز گري
وشک افکنی از عوامل عذاب است. 4. شرك، عذاب شدیدي به دنبال دارد. 5. کافران و شیطان در رستاخیز به بحث و ستیز و
فرافکنی مشغول میشوند. 6. سرکشی و گمراهی انسان به اختیار خود اوست و حتی شیطان مسئولیت این امر را نمیپذیرد. ***
با اشاره به جدال دوزخیان و افزونطلبی دوزخ، به دو قانون در رابطه با « ق» قرآن کریم در آیات بیست وهشتم تا سیام سورهي
30 . قَالَ لَا تُخْتَصِ مُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُم بِالْوَعِیدِ* مَا یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا - سخنان و کارهاي خدا اشاره میکند و میفرماید: 28
صفحه 100 از 125
نزد من کشمکش نکنید درحالی که تهدید (عذاب) » : أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ* یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَزِیدٍ (خدا) گوید
روزي که به *«. را براي شما از پیش فرستادهام.* در نزد من، سخن تغییر داده نمیشود و من هرگز نسبت به بندگان بیدادگر نیستم
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات به «!؟ آیا افزون (بر این) هست » : و (در جواب) میگوید «!؟ آیا پرشدهاي » : جهنّم میگوییم
دوزخیان فرمان میدهد که با همدیگر جدال نکنند و آتشبس نمایند؛ چراکه محضر خدا، جاي بحث نیست و قبلًا اتمام حجّت شده
2. در این و حساب همهي افراد روشن است و حسابرسی عادل به آن رسیدگی میکند. ص: 314
آیات به وعدههاي عذابی اشاره شده که در دنیا نسبت به کافران داده میشد تا برآنان اتمام حجت گشت. بارها به انسانها گفته شد
3. در این آیات بیان شده است که «1» . که هرکس از شیطان پیروي کند، فرجام او دوزخ است، ولی کافران لجوج گوش ندادند
سخن خدا در مورد مجازات گناهکاران تغییر نمیکند، درحالی که برخی گناهکاران مورد عفو قرار میگیرند، آیا این دو مطلب
باهمدیگر تنافی ندارد؟ پاسخ آن است که عفو افراد نیز سخن سنتگونهي الهی است که تغییرناپذیر است. یعنی، مجازات الهی نیز
به معناي بسیار ظلم کننده است. این تعبیر یا اشاره به آن دارد که « ظلّام » . موارد استثناي قانونی مشخصی دارد و تغییرناپذیر است. 4
هر ظلم کوچک خداي عادل وقدرتمند، بسیار بزرگ است. و یا اشاره به آنان است که اگر خدا ستم کوچکی هم به بندگان بکند،
البته این احتمال نیز هست که استفاده از این تعبیر براي مبالغه در نفی است؛ «2» . ستمهاي زیادي میشود چراکه بندگان او زیادند
دوزخ چیست؟ منظور یا استفهام انکاري است، یعنی جهنّم میگوید: بیش « هل مِن مَزید » یعنی خدا اصلًا ستم نمیکند. 5. مقصود از
از این ممکن نیست و جاي افراد دیگري در جهنّم نیست. و یا منظور آن است که جهنّم طالب افراد بیشتري است و هرچند پرشده
است میخواهد کافران دیگري را داخل خود جاي دهد تا بر دوزخیان فشار بیشتري آید که این خود نوعی عذاب است. تفسیر
6. مقصود از سخن گفتن دوزخ، یا زبان حال آن است، یا به خاطر شعور داشتن و به سخن آمدن قرآن مهر جلد نوزدهم، ص: 315
البته مانعی ندارد که هرسه معنا مقصود آیه «1» . همه چیز در رستاخیز است و یا آن که مأموران دوزخ اینگونه سخن میگویند
. باشد. آموزهها و پیامها: 1. در پیشگاه خدا بحث و ستیز نکنید. 2. قبل از رسیدن به دوزخ، به وعدههاي عذاب توجه کنید. 3
وعدههاي عذاب الهی قوانین تغییرناپذیر است. 4. خدا عادل است وبه کسی ستم نمیکند. 5. دوزخِ افزونطلب، در انتظار مجرمان
35 . وَأُزْلِفَتِ - است. *** قرآن کریم در آیات سی و یکم تا سی و پنجم به اوصاف بهشت و بهشتیان اشاره میکند و میفرماید: 31
الْجَنَّۀُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ* هذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٍ* مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ* ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذلِکَ یَوْمُ
الْخُلُودِ* لَهُم مَا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ و بهشت به خودنگهداران نزدیک شده است؛ در حالی که دور نیست.* این چیزي است که
(بدان) وعده داده میشوید، براي هر توبه کار (خود) نگهدار.* (همان) کسی که از (خداي) گستردهمهر در نهان هراسید، و با دلی
بازگشتکننده (به سوي خدا) آمد.* (به آنان گفته میشود:) درحال سلامت وارد آنجا شوید، این روز ماندگاري است.* تنها
براي آنان، آنچه بخواهند، در آنجا (آماده) است و نزد ما افزون (بر آن موجود) است. ص: 316
نکتهها و اشارهها: 1. بهشت به پارسایان نزدیک میشود نه این که پارسایان به سوي بهشت بروند، و این نهایت احترام به بهشتیان
است. 2. در این آیات فعل نزدیک شدن بهشت ماضی آمده است و تأکید شده که بعید و دور نیست؛ از این رو برخی مفسران
گفتهاند هم اکنون در دنیا بهشت به پارسایان نزدیک شده است و اگر گامی از این دنیا بیرون گذارند وارد بهشت میشوند. البته
3. در این آیات به چند ویژگی «1» . برخی از مفسران نیز گفتهاند به کاربردن فعل ماضی براي نشان دادن حتمی بودن آن است
بهشتیان اشاره شده است: الف) آنان افرادي پارسا و با تقوا هستند. ب) افرادي بسیار توبهکارند که از گناهان توبه میکنند و به
سوي اطاعت خدا بازمیگردند. ج) آنان نگهدارندهي پیمانهاي الهی و قوانین وحدود او هستند. د) کسانی هستند که در نهان از
مخالفت خدا میهراسند (همان طور که در آشکار میهراسند). و یا این که بدون دیدن خدا به او ایمان میآورند و احساس
مسئولیت میکنند. ه) آنان داراي دلی توبهکارند و با همان دل به محضر خدا شرفیاب میشوند. و) در بهشت از نعمت سلامت
صفحه 101 از 125
برخوردارند و با احترام و سلام وارد بهشت میشوند. ز) هرچه بخواهند در بهشت به آنان میدهند. 4. در این آیات رستاخیز را
روزي ماندگار معرفی میکند که بهشت با تمام نعمتهایش در آن جاودان است. 5. در این آیات بیان شده که در بهشت علاوه بر
نعمتهاي دل خواه، ص: 317 چیزهاي اضافهاي است که نزد خداست و ما از آنها اطلاعی نداریم.
آري؛ موازنهاي میان پاداش الهی و اعمال انسانها نیست، بلکه هرچه بخواهند و هرچه را در فکر بهشتیان نمیگنجد به آنان عطا
میکنند و این فضل و بخششهاي اضافی خداست. آموزهها و پیامها: 1. بهشتیان مورد احترام هستند و بهشت با سلام و سلامت به
استقبال آنان میآید. 2. پارسایی، بازگشت به سوي خدا، حرمت نگاهداري، توبه کردن دل و ترس از مخالفت خدا درنهان،
زمینهساز ورود به بهشت است. 3. به بهشتیان هر چه بخواهند و افزون بر آن عطا میشود. 4. بهشت جاي سلام، سلامت و جاودانگی
است. 5. اگر بهشت میخواهید، پارسایی، توبهکاري و ترسایی پیشه سازید. *** قرآن کریم در آیات سی و ششم و سی و هفتم
با یادآوري هلاکت اقوام پیشین به کافران هشدار داده و با بیان شرایط عبرت پذیري میفرماید: 36 و 37 . وَکَمْ أَهْلَکْنَا « ق» سورهي
قَبْلَهُم مِن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشاً فَنَقَّبوا فِی الْبِلَادِ هَلْ مِن مَحِیصٍ* إِنَّ فِی ذلِکَ لَذِکْرَي لِمَن کَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَی السَّمْعَ وَهُوَ شَ هِیدٌ و
چه بسیار گروهها که پیش از آنان هلاك کردیم، که ایشان از آنان سختتر بودند و شهرها را گشودند؛ آیا هیچ راه فراري (براي
آنان از عذاب) بود؟!* قطعاً، در این (مطلب) تذکري است براي کسی که او دل (و عقل) دارد، یا گوش فرا دهد، در حالی که
در اصل به معناي نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر است و به بخشی از زمان که « قَرْن » . گواهی (متوجه) باشد. نکتهها و اشارهها: 1
گاهی سی یا صد سال است و نیز به جماعتی که نزدیک به ص: 318 هم در یک عصر زندگی
میکنند نیز گفته میشود و در این جا مقصود اقوامی همچون قوم ثمود و فرعونیان هستند که قدرتمند بودند و شهرها را فتح
میکردند ولی در اثر سرکشی و گناه نابود شدند. 2. این آیات کافران را به سیر در تاریخ میبرد تا به سرگذشت اقوام قدرتمند
پیشین و ناتوانی خود بنگرند و از خواب غفلت بیدار شوند و دست از لجاجت و مقابله با اسلام بردارند. 3. این آیات به شرط تذکّر
وبیداري و عبرتپذیري از سرگذشت پیشینیان اشاره کرده است که یکی از این دو چیز است: الف) داشتن دلی متفکّر که خود
یعنی فردي که اهل تفکر نیست از ؛«1» مسائل را درك و تحلیل کند. ب) گوش فرادادن به حقایق، همراه با حضور و توجه به آنها
به معناي چیزي است که منقلب و دگرگون میشود. این واژه به بُعد « قلب » . راهنمایی دانشمندان استفاده کند و راه حق را بپماید. 4
دوم وجود انسان یعنی روح و نفس او گفته میشود و از آن جا که عقل و فکر انسان همواره در حال دگرگونی و تفکر است، به
آموزهها و پیامها: 1. از تاریخ اقوام قدرتمند کشورگشا «2» . آن قلب گفته شده است، که در این جا همین عقل مقصود است
وسرنوشت هلاکتبار آنان عبرت بگیرید. 2. سرکشان تاریخ در هنگام عذاب راه فراري نداشتند (و مخالفان اسلام نیز اینگونهاند).
3. مطالعهي تاریخ بیدارگر است. 4. شرط بیداري و عبرتآموزي از تاریخ، تفکر و تحلیل یا شنیدن با توجه است. *** تفسیر قرآن
مهر جلد نوزدهم، ص: 319
آفرینش جهان در شش دوره
به قدرت خدا در آفرینش جهان در شش مرحله اشاره میکند و میفرماید: 38 . وَلَقَدْ « ق» قرآن کریم در آیهي سی و هشتم سورهي
خَلَقْنَا السَّماوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُغُوبٍ و به یقین، آسمانها و زمین و آنچه در میان آنهاست را در شش
روز (و دوره) آفریدیم و هیچ خستگی به ما نرسید. نکتهها و اشارهها: 1. برخی مفسران داستان نزول آیهي فوق را اینگونه حکایت
کردهاند که یهودیان میپنداشتند، خدا آسمان و زمین را در شش روز آفرید، سپس روز شنبه را به استراحتپرداخت. آیهي فوق
البته در «1» . فرود آمد و به آنان پاسخ داد که خدا در اثر آفرینش جهان خسته و ناتوان نشده است که نیاز به استراحت داشته باشد
2. خستگی و ناتوانی و رنج، مخصوص موجوداتِ محدود «2» . تورات کنونی نیز به آرامش خدا در روز هفتم اشاره شده است
صفحه 102 از 125
همچون انسان است ولی خدایی که قدرت نامحدود دارد و منبع همهي نیروهاست، از چیزي خسته نمیشود. 3. در هفت آیهي
در لغت به معناي روز معمولی، یعنی از طلوع « یوم » واژهي «. خدا جهان را درشش روز و دوره آفرید » : که «3» قرآن آمده است
و در قرآن بارها واژهي «1» . آفتاب تا ص: 320 غروب آن و گاهی نیز به معناي مدتی از زمان میآید
روز قیامت) و در برخی از احادیث نیز اشاره شده ) « یوم القیامۀ » یوم به معناي دوره یا مدتی طولانی از زمان آمده است، مانند تعبیر
در اینگونه آیات، همان دورههاي خلق آسمانها و « یَوم » پس مقصود از «2» . در آیهي فوق مدتی از زمان است « یوم » که مقصود از
را اضافه دارد استفاده میشود که مقصود آفرینش کل جهان در شش « بَینهما » زمین است، بلکه از تعبیر برخی آیات که کلمهي
دوره است. 4. در علم زمینشناسی و کیهانشناسی نیز به دورههاي خلقت زمین و جهان اشاره میکنند و براساس مطالعات علمی،
حدسهایی بیان میکنند. اما مسلم است که مجموعهي آسمان و زمین بلکه کل هستی، در چند دوره آفریده شده است. که در
11 سوره فصلت به محتواي این دورهها اشارهاي اجمالی شده است. 5. با آن که خدا میتوانست جهان را در یک لحظه - آیات 8
بیافریند، اما آن را در چند دوره آفرید، چراکه اینگونه عظمت، قدرت و علم آفریدگار بیشتر روشن میشود و حجت بر مردم
آموزهها و پیامها: 1. با مطالعه در آفرینش «3» . تمام میگردد. این مطلبی است که دربرخی از احادیث نیز بدان اشاره شده است
مرحله بندي شدهي جهان، خداشناس شوید. 2. رنج و سختی و خستگی در وجود خدا راه ندارد. *** تفسیر قرآن مهر جلد
رهبر اسلام را به عبادت و شکیبایی در برابر سخنان نیشدار « ق» نوزدهم، ص: 321 قرآن کریم در آیات سی و نهم و چهلم سورهي
فرا میخواند و میفرماید: 39 و 40 . فَاصْبِرْ عَلَی مَا یَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ* وَمِنَ اللَّیْلِ فَسَ بِّحْهُ
وَأَدْبَارَ السُّجُودِ پس، بر آنچه میگویند شکیبا باش؛ و پیش از طلوع خورشید و قبل از غروب، با ستایش پرورگارت تسبیح بگوي.*
بخشی از شب (را به پاخیز) و او را تسبیح بگوي؛ و از پی سجدهها (نیز تسبیح بگوي). نکتهها و اشارهها: 1. از امام صادق علیه
السلام روایت شده که در هنگام سفارش به صبر، در مورد شکیبایی پیامبر صلی الله علیه و آله سخن گفت، که ایشان از نسبتهاي
نارواي مخالفان ناراحت میشد و خدا بارها او را به شکیبایی فراخواند، ولی هنگامی که نام خدا را بردند و تکذیبش کردند، پیامبر
صلی الله علیه و آله فرمود: من در برابر ناملایمات خود و خانوادهام و آبرویم صبرکردم ولی در برابر بدگویی به پروردگارم
شکیبایی ندارم. در این جا بود که آیات فوق فرود آمد و یادآور شد که خدا جهان را شش مرحله آفرید و خسته و رنجور نشد (و
2. در این آیات به رهبر اسلام دستور میدهد که با دو سلاح به مبارزه با «1» . عجله نکرد)؛ بنابراین توهم عجله نکن و شکیبا باش
دشمن بپرداز: اول سلاح صبر و استقامت که توطئههاي دشمن را درهم میشکند و کارهاي آنان را قابل تحمّل مینماید. دوم سلاح
عبادت و ارتباط با خدا که یاد دایمی او، همچون قطرههاي حیاتبخش باران جان انسان را سیراب میکند و استقامت او را در برابر
مخالفان افزایش میدهد. 3. سخنان نیشدار و تهمتهاي مخالفان به رهبران الهی بسیار دردآور است به طوري که ممکن است
انسان اختیار ازدست بدهد؛ از این رو به ص: 322 پیامبر صلی الله علیه و آله دستور شکیبایی در برابر
سخنان مخالفان میدهد. 4. برخی مفسران برآناند که مقصود از تسبیح پروردگار قبل از طلوع همان نماز صبح، و تسبیح قبل از
یعنی آیه اشاره به اوقات نمازهاست. 5. در مورد «1» ؛ غروب همان نماز ظهر و عصر وتسبیح شب همان نماز مغرب و عشا است
ب) مقصود .«2» ( تسبیح بعد از سجدهها، چند احتمال وجود دارد. الف) مقصود نماز مستحب بعد از مغرب باشد (: نافلهي مغرب
6. در حدیثی از امام صادق «4» . ج) مقصود نماز وتر، یعنی رکعت آخر نماز شب است «3» . همهي نمازهاي مستحبی (: نوافِل) باشد
لا إله إلّااللَّه، وحده لا شریک له، له الملک وله » : علیه السلام آمده است که در مورد آیهي فوق فرمودند: در صبح و شام ده بار بگو
البته ممکن است روایت فوق به یکی از مصادیق تسبیح در صبح و شام اشاره .«5» « الحمد، یُحیی ویمیت وهو علی کل شیء قدیر
داشته باشد، همان طور که نمازهاي روزانه نیزیکی از مصادیق آن است. آموزهها و پیامها: 1. شکیبایی را با عبادت همراه کنید (تا
کارساز شود). 2. رهبران الهی و مبلغان دینی، در برابر سخنان نیشدار مخالفان مقاوم باشند. 3. در اوقات نماز به یاد خدا باشید و
صفحه 103 از 125
تسبیح و حمد او را بگویید. 4. پس از سجده (و نماز) به عبادتهاي مستحبی نیز توجه کنید. *** تفسیر قرآن مهر جلد نوزدهم،
به بانگ بیدارباش رستاخیز و حالات مردم در آن روز « ق» ص: 323 قرآن کریم در آیات چهل و یکم تا چهل و چهارم سورهي
44 . وَاسْتَمِعْ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَکَانٍ قَرِیبٍ* یَوْمَ یَسْمَعُونَ الصَّیْحَۀَ بِالْحَقِّ ذلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ* إِنَّا نَحْنُ - اشاره میکند و میفرماید: 41
نُحْیِی وَنُمِیتُ وَإِلَیْنَا الْمَصِیرُ* یَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعاً ذلِکَ حَشْرٌ عَلَیْنَا یَسِیرٌ و گوش فرا ده روزي که دعوتگر از مکانی نزدیک
ندا میدهد؛* (همان) روزي که بانگ (بزرگ رستاخیز) را به حق میشنوند؛ آن روزِ خروج (از قبرها) است.* در حقیقت، فقط ما
زنده میکنیم و میمیرانیم و فرجام (همه) تنها به سوي ماست.* روزي که زمین برآنان بشکافد، به سرعت (از آن بیرون میآیند)؛
این گردآوري است که براي ما آسان است. نکتهها و اشارهها: 1. این آیات خطاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که
ولی در حقیقت مقصود آیات همهي انسانها هستند که منتظر «1» گوش به منادي رستاخیز دهد و یا انتظار آن روز را بکشد
حادثهي وحشتناك رستاخیز باشند و همواره گوش دهند تا صداي بانگ آسمانی رستاخیز را بشنوند. 2. منادي روز رستاخیز یا
خداي متعال است و یا اسرافیل، آن فرشتهي بزرگ الهی است که در شیپور بیدارباش رستاخیز میدمد و بانگ آسمانی او در فضا
میپیچد و از نزدیک به گوش همگان میرسد. 3. مقصود از مکان نزدیکی که منادي رستاخیز از آن ندا میدهد، آن است که
«2» . صداي او (همچون امواج رادیویی) چنان نزدیک است که گویی در گوش انسان سخن میگوید
4. مقصود از بانگ آسمانی در این آیات، همان بانگ دوم است که براي زنده شدن مردگان و خروج آنها از زمین به ص: 324
به معناي گردآوري از هرسو و « حَشْر » . سوي صحنهي رستاخیز است. آري؛ در آن روز همهي انسانها به سوي خدا بازمیگردند. 5
در این جا مقصود جمع کردن مردم در رستاخیز است و این کار براي خدا آسان است؛ چون علم و قدرت بینهایت دارد و جاي
همه را میداند و میتواند همگان را جمع کند. 6. در احادیث آمده است که اولین کسی که زنده میگردد و از قبر خارج و وارد
آموزهها و پیامها: 1. منتظر «1» . صحنهي رستاخیز میشود، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است و امام علی علیه السلام همراه اوست
و گوش به بانگ رستاخیز باشید. 2. نداي رستاخیز را از نزدیک خواهید شنید. 3. بانگ رستاخیز حق است. 4. مردم با بانگ
رستاخیز زنده و از زمین خارج میشوند. 5. زندگی، مرگ و بازگشت شما به سوي خداست. 6. رستاخیز، روز شکافته شدن زمین و
با « ق» شتاب مردم و جمع آوري آنان است. 7. رستاخیز شما، بر خدا سخت نیست. *** قرآن کریم در آخرین آیهي سورهي
دلداري پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد تذکّر با قرآن به ترسایان سفارش کرده و با نفی اجبار مردم میفرماید: 45 . نَحْنُ أَعْلَمُ
بِمَ ا یَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَ افُ وَعِیدِ ما به آنچه میگویند داناتریم، و تو برآنان زورگو نیستی؛ پس
. کسانی را که از تهدید (عذاب من) میترسند، به قرآن متذکر ساز. ص: 325 نکتهها و اشارهها: 1
این آیه از یک طرف نوعی هشدار به مخالفان اسلام است که با سخنان خود رهبر اسلام را آزار میدادند. در این آیه به آنان
هشدار میدهد که خدا از سخنان نیشدار شما آگاه است و نمیخواهد شما را مجبور به پذیرش ایمان سازد، ولی در وقت مناسب
به حساب شما رسیدگی خواهد کرد و از طرف دیگر، این آیه دلداري به پیامبر صلی الله علیه و آله است که نگران سخنان مخالفان
مباش و آنان را مجبور به ایمان نکن که خدا از سخنان آنان آگاه است و خودش به حساب آنان رسیدگی میکند. 2. در این آیه به
یک اصل اساسی در دعوت اسلامی اشاره شده است که همان اصل اختیار و آزادي انسان در پذیرش ایمان است؛ یعنی رهبر
اسلامی حق ندارد کسی را مجبور به ایمان سازد بلکه وظیفهي او فقط ابلاغ پیام الهی است، تا هرکس خواست و به وسیلهي دلایل
. قانع شد مسلمان گردد. آري؛ اجبار مردم براي پذیرش ایمان، نه تنها تأثیر مثبت ندارد بلکه واکنشهاي منفی نیز به دنبال دارد. 3
در این آیات به پیامبر اسلام دستور میدهد که مردم را به وسیلهي قرآن بیدار کن و تذکّر ده، که بهترین وسیلهي تبلیغ و بیداري
مردم همان قرآن است. ولی شرط تأثیر آن برمردم و شرط پذیرش آنان، آن است که مخاطبان قرآن افرادي معادباور باشند و از
وعدهي عذاب الهی بیمناك شوند و گرنه کسانی که معاد را باورندارند و به وعدههاي الهی اطمینان ندارند، آیات الهی نیز در روح
صفحه 104 از 125
آنان تأثیر نمیگذارد. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی از سخنان نیشدار مخالفان ناراحت نباشند که خدا از این امور اطلاع دارد
2. رهبران الهی و مبلغان دینی مردم را براي پذیرش دین، (و حساب این امور با خداست). ص: 326
تحت فشار قرار ندهند (که واکنش منفی دارد). 3. قرآن وسیلهي تبلیغ اسلامی و بیداري مردم است. 4. شرط پذیرش و تأثیر آیات
ص: 327 «1» . الهی، اطمینان به وعدههاي خدا و معادباوري است
بخش